در زندگی برخی آدمها، و البته که نه همگیشان، روزهایی پیش خواهد آمد که قلبشان را بگیرند توی مشتشان و از تنگترین و تاریکترین دهلیزهای زندگی گذرش دهند؛ روزهایی که گمان ببرند به سخت جانیشان و ببینند که چطور و چقدر بزرگتر از خودشان و ظرف و ظرفیتشان هستند. روزی که "دیگر نمیتوانم"هایشان، "خسته شدم، رهایم کنید"هايشان به گوش زمینی که فقط میچرخد و میچرخاند شعریست که از این گوش شنیده و از آن یکی ناشنیده فراموش میشود.
صاف ایستادن روی پاهای خستهی لرزان، رفتن به عمق سیاهچالههای زندگی و روبرو شدن با ترسها، ترسهای ترسناکِ واقعی همیشه از آدمها قهرمان نمیسازد، گاهی هم ترسوتر و فرسودهترشان میکند. آنها که روزگارانی، هر چند کوتاه، در مغاکهای عمیقِ زندگی سرگردان بودهاند، به سیاهیهای پر رمز و رازش دست کشیدهاند، بزرگی هیبتِ هیولاوارش را از نزدیک درک کردهاند، خوب میدانند که استعداد زندگی برای تلخشدن نهایتی ندارد.
رفتن به دل سردابهای سرد و تاریک و سربرآوردن و برگشتن به سطح، به روزمره، به ملال، به تکرارِ مکررِ عادت، چیزی، هر چند اندک، را از سهم لبخند آدمها کم میکند؛ میترساندشان؛ رشتههای نازک امید را در رویاهایشان دانهدانه پاره میکند.
بهراستی که قدر و قیمت زندگی در لحظهها را پیش از تجربهی تجربههایی که یک شبه قدمهای آدم را نامصممتر و چشمانش را ترس خوردهتر میکند باید دانست؛ تجربههایی که یک شبه آدم را آنچنان در هم میپیچد که مسلمان نشود، کافر نبیند.
صاف ایستادن روی پاهای خستهی لرزان، رفتن به عمق سیاهچالههای زندگی و روبرو شدن با ترسها، ترسهای ترسناکِ واقعی همیشه از آدمها قهرمان نمیسازد، گاهی هم ترسوتر و فرسودهترشان میکند. آنها که روزگارانی، هر چند کوتاه، در مغاکهای عمیقِ زندگی سرگردان بودهاند، به سیاهیهای پر رمز و رازش دست کشیدهاند، بزرگی هیبتِ هیولاوارش را از نزدیک درک کردهاند، خوب میدانند که استعداد زندگی برای تلخشدن نهایتی ندارد.
رفتن به دل سردابهای سرد و تاریک و سربرآوردن و برگشتن به سطح، به روزمره، به ملال، به تکرارِ مکررِ عادت، چیزی، هر چند اندک، را از سهم لبخند آدمها کم میکند؛ میترساندشان؛ رشتههای نازک امید را در رویاهایشان دانهدانه پاره میکند.
بهراستی که قدر و قیمت زندگی در لحظهها را پیش از تجربهی تجربههایی که یک شبه قدمهای آدم را نامصممتر و چشمانش را ترس خوردهتر میکند باید دانست؛ تجربههایی که یک شبه آدم را آنچنان در هم میپیچد که مسلمان نشود، کافر نبیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر