کسی باید باشد که به شما بگوید مهاجرت چه موقتی
باشد چه برای همیشه، چه اجباری باشد چه به امید زندگی بهتر، چه از بدترینِ سرزمینها
باشد به بهترینشان، دست کم در ابتدا، اصلا شبیه به چیزی نیست که شما فکر میکنید،
به شما گفتهاند یا در عکسهای خوش رنگ و آب نشانتان دادهاند. نمردهام تا به
حال، اما به گمان من، مهاجرت باید چیزی باشد شبیه به مردن. مردن در جایی و دوباره به
دنیا آمدن در جایی دیگر، به کسوتِ کودکی، نوزدای، این بار اما نه در دامنِ مهربانِ
مادری، نه در میانِ دستهای بزرگ و قدرتمند پدری، نه حتی در آغوش امن و خوشایند
گهوارهای؛ درست در وسطِ سنگ فرشهای خیابانی
ناآشنا در سرزمینی بیگانه، در کنار آدمهایی که نمیشناسید؛ لخت و عور؛ و حالا بیچاره
ای که شمایید.
اگر به اندازه کافی بزرگ باشید و عقلرس خودتان
خیلی زود خواهید فهمید که بند ناف شما از آنچه تا کنون بودهاید، به دست آوردهاید
و داشتهاید، بریده شده و شما بیخانه، بیخانواده، بیدوست، بیزبان در فضای بیانتهای
ترسناکی به حال خودتان رها شدهاید. بهت و حیرت و لذت و بهبه و چهچه و نظم و
قانون و زیبایی و "ببین اینا کجان، ما کجاییم"ها به زودی تمام میشود و
شما میمانید و هر آنچه که بوده و حالا دیگر نیست و این شمایید که باید جای خالی همه
نبودنها را به درستی بشناسید، بپذیرید و از همه مهمتر پر کنید و من به شما میگویم
این همه برای مهاجری که – گیرم مشتاق، گیرم مصمم- آن همه راه آمده برای رسیدن به همین
جایی که رویش ایستاده و خدا میداند چقدر خسته و بعضا شکستهست، بیشتر از آنچه
فکرش را بکنید سخت و نفسگیر است.
حالا که همه اینها را گفتم، بگذارید یک چیز
دیگر هم بگویم، اگر روزی مهاجرت سهم و قسمت شما هم شد، بدانید که پیش و بیش از هر
چیز، حتی قبل از آنکه نشانی خانهتان را
از بر کنید یا زبان جدید را بیاموزید برای خودتان دوستی بیابید. دوستی که روح خوب
دوستی را بلد باشد، شناخته باشد، کسی که وقتی سرگردانید بین ماندن و نماندن، بین گذشته
و آینده و دارید برای پیدا کردن کلماتی که با آنها بگویید "مهاجرت چه سخت است" دست و پا میزنید،
دستهایتان را بگیرد، به مهر توی چشمهایتان نگاه کند، با پای دلش کمی کنارتان قدم
بزند و بگوید که "قرار نبوده آسان باشد". بگوید که خودتان را به همراه
خودتان آوردهاید و شاید همین برای داشتن دوباره همه آنچه اکنون ندارید بس و کافی
باشد. اگر آنقدر خوش شانس بودید که چنین کسی را بیابید لبخند بزنید که اولین اما مهمترین
سنگِ بنای خانه جدیدتان را گذاشتهاید؛ سنگ سنگین دوستی را.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر